دلم گرفته است... دلم عجيب گرفته است...

مثل حس يك بغض قديمي كه گاهي هست و گاهي نيست...

مثل قهر كردن پرنده با آسمان يعني نپريدن...

مثل خوردن يك چاي لب سوز لب دوز و بي حس شدن زبانت...!

مثل بخاري كه در اوج سرما براي گرم كردن دستانت از دهانت خارج مي كني...

مثل حس شاعرانه و عاشقانه ي راه رفتن زير باران آن هم با كوله باري ازتنهايي و يك چتر رنگارنگ بي رنگ سفيد...

مثل هوايي شدن بيد به هنگام وزش باد...

 

دلم گرفته است ، عجيب دلم گرفته است...

مثل مسافر كوچكي كه از قطار زندگي جا مانده است يعني مرگ او...

مثل نوشتن ، خط خطي كردن و پرتاب كاغذ درون سطل زباله...

مثل شعر خواندن ميان كساني كه هيچ از شعر و شاعري سرشان نمي شود....  

 

دلم گرفته است، عجيب...

مثل كتابي كه از امتحانات خرداد برمي گردد...

مثل آواز خواندن زير دوش آب گرم...

مثل كسي كه عاشق شده،عاشق آسمان...         

 

دلم گرفته است ، دلم عجيب گرفته است...

مثل شكستن، شكست يك آينه...

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 28 مرداد 1394برچسب:دلم گرفته است،دهقان اسدي،پرورش افكار،, | 20:23 | نویسنده : اسدي |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.